در ابلاغيهاى كه از سوى آقا شيخ عبدالنّبى نجفى عراقى و همچنين آقا شيخ محمّد تقى آملى صادر شده بود، چنين آمده: جناب مستطاب، عالم فاضل عماد الْاعلام، ذخرالعلماء و نخبة الفقهاء، مروّج الشّريعه، صفوة السّادات، آقاى شريعتمدار، آقا سيّد محمّد على بروجردى كاظمينى ادام اللّه توفيقاته الوليّه كه صاحب تصنيفات عديده مىباشند از مطبوع و غير مطبوع، زحمات و رنجى عظيم و خدماتى بزرگ متحمّل شدهاند، ... پس اميد است كه مؤمنين، قدردانى نمايند و از خداوند عزّ اسمه، خواهانيم كه بر توفيقات ايشان افزوده و اجر دارين عطا فرمايد.
روزى آيت اللّه العظمى آقا سيّد احمد خوانسارى، شخصى را به منزل آيت اللّه كاظمينى بروجردى فرستاد و پيغام داد كه وقتى تعيين شود كه يا من به منزل شما بيايم يا شما به منزل بنده تشريف آوريد. ايشان به منظور حفظ مقام و حرمت آقا سيّد احمد خوانسارى، فردا صبح زود جهت ديدار با آن بزرگوار به محل سكونت وى رفت. مرحوم خوانسارى پس از اظهار لطف فراوان گفته بود: من به جهت تقدير و تشكّر و ارجگزارى تأليفات و تصنيفات شما، قصد داشتم شخصاً به منزل شما بيايم و بگويم كه آثار قلمى شما خدمت بزرگى است به عالم تشيّع و هر كارى كه از من ساخته است، بگوييد تا جهت سهولت و تقويت قلم شما انجام دهم، ايشان پاسخ داده بودند: بهترين كمك و مساعدت شما همين قدردانى و تشويق و تأييد حقير است و جز اين نيازى ندارم مگر دعا. بخش عمدهاي از آثار تاليفي ايشان را آيت الله العمظي مرعشي نجفي و آيت الله العظمي گلپايگاني توزيع ميكردند.
شهيد آيت اللّه سيّد عبدالحسين دستغيب كه دهها اثر ارزشمند تأليف نمودهاند، 30 سال قبل، طىّ نامهاى چنين تقدير كردهاند: قلم شما بسيار جامع و روان و قابل فهم مىباشد و كتابهاى شما از كتابهاى اينجانب خيلى بهتر است.
براى درك شخصيّت علمى و عملى اين مجتهد جامع الشّرايط، كافيست كه به كتاب "تشيّع علوى و تشيّع صفوى" تأليف دكتر شريعتى بنگريد كه در تحليل هويّت علماى شيعه، علّامهى مجلسى را از قدما و ايشان را از متأخّرين به شهادت گرفته و مورد نقد و بررسى تحقيقى و تاريخى خود قرار مىدهد، گرچه ديدگاه او به عنوان يك جامعه شناس بسى تلخ و ثقيل است، امّا حقيقتى را ظاهر مىنمايد كه هم وزن علّامه مجلسى در اين عصر، ايشان مىباشد.
ايشان با آنکه از سرشناس ترین نویسندگان و صاحب قلمان زمان خود بود ولي هرگز از قلم خود به نفع دنيا و دنيا مداران سوء استفاده نكرد.
ايشان بيش از نيم قرن در پايتخت ايران، به كتابت و جوابگوئي و خدمت به مردم مشغول بود و كثرت تأليفات و منابر جذاب وی در زمان شاه فقيد، وي را به چهرهي شناخته شده مذهبی تبديل نموده بود.
ايشان با آنكه از اكابر علمای شیعه به شمار میروند ولی همچون اسلاف مطهرخویش همواره بر طریقه ساده زیستی بوده است.
شايد اين سئوال ايجاد شود كه چرا حركت علني و سازماندهي شدهاي براي مبارزه با حکومت دینی از سوي ايشان رهبري نشد؟ ولی حقیقت آن است که چنین وضعيتی براي مراجع مشهور شیعه نيز وجود داشته است. مثلا آيت الله العظمي شريعتمداري نيز با آنكه مقلدين بسياري داشت و ميتوانست در سطح كل كشور با يك فتوا تاثير بگذارد ولي چنين نكرد تا مملكت به آشوب كشيده نشود و حتی انتقام را به خداوند واگذار نمود. ضمن اینکه تمام روحانیون اصیل تشیع، قیام برای تشکیل حکومت دینی در زمان غیبت معصوم را رد میکنند.
در سالهای قبل از انقلاب آن فقيه شهید مدتی نماینده مرجع بزرگ شیعه، آیت الله العظمی آقا سید کاظم شریعتمداری بودند. حقایق مربوط به مخالفت آیت الله کاظمینی بروجردی با حکومت فقها و مخالفت با تشکیل حکومت دینی در ایران مربوط به دوران قبل از انقلاب، توسط آقای مهندس سید حسن شریعتمداری مورد تایید بوده است.
نکته کلیدی : وزارت اطلاعات کشته شدن عمدی ایشان را قبول داشته است ولی معتقد است دخالتي در قتل وی نداشته است.
فایل صوتی مناظره شماره دو لطفاً کلیک نمائید
همانطوری که در این فایل صوتی مشهود است، نمانیده حکومت که برای واردار کردن آیت الله سید حسین کاظمینی بروجردی به تسلیم شدن به منزل ایشان آمده بود، اعتراف میکند که پدر شما به قتل رسیده است توسط شخصی به نام ع.م ولی این ادعای بیپایه قابل قبول نیست چراکه حضور یک فرد غیر از کادر بیمارستان در اتاق ccu در نیمه شب و خونریزی طولانی مدت بعد از کنده شدن سوزن سرم نمیتواند هماهنگ نشده رخ دهد. ضمن اینکه حتی همراهان بیمار نیز نمیتوانند در اتاق ccu در نیمه شب کنار بیمار باشند.
****
فایل صوتی مناظره شماره شش لطفاً کلیک نمائید
****
فایل صوتی مناظره شماره سه لطفاً کلیک نمائید
رژيم بارها اعتراف نموده است كه عوامل حكومتي، در تاريخ 8 مرداد 1385، با حكم قاضي دادگاه ويژه روحانيت به منزل ایشان حمله كردهاند و اسناد و مداركي را مصادره نمودهاند.
فایل صوتی شماره شانزده لطفاً کلیک نمائید
****
فایل صوتی شماره سی و هشت لطفاً کلیک نمائید
علاقمندان آن شخصيت وارسته در غروب هر پنجشنبه و جمعه در مسجد نور ميدان خراسان حاضر ميشدند و ياد آن فقيه شهيد را زنده نگه ميداشتند و تفكرات او را احيا ميكردند ولی با گذشت زمان، عوامل رژیم مانع از حضور مردم در آن مکان مقدس شدند و در آن مسجد بین مردم و بسیج و عوامل حکومتی کشمکشهای مختلفی طی سالها وجود داشت از جمله اینکه درب مسجد را قفل زدند و زائرین مجبور شدند در پشت درهای بسته مسجد حاضر شوند که حتی این هم برای حکومت قابل تحمل نبود.
و در يك كلام، مصادره مسجد و تخريب مزار ايشان و بازداشت زائرين آن روحاني مظلوم و ممانعت از حضور خانواده ايشان در مسجد، گوياي دشمنيهاي ديرينه با اين خاندان است.
فایل صوتی شماره34 لطفاً کلیک نمائید
نکته بسیار مهمی که باید به آن توجه وافر داشت آن است که آیت الله سید حسین کاظمینی بروجردی، دهها بار در سخنرانیها و مصاحبههای مختلف، خود را دنبالهرو راه پدر معرفی کرد و تلاش خويش براي جدائی دین از دولت، ترويج دين سنّتي، رد مجازاتها و حدود شرعي در دوران غيبت نمايندگان رسمي خداوند، حق آزادی، رفع تبعیض و ارائه تفسیری مسالمت جویانه از دین و مذهب را وصيّت آن مرجع شهيد به بازماندگان خود اعلام نمود و به نوعي مأموریت خود را اهتزاز آراء و عقاید سلسله پدران خود مخصوصاً آن مرجع شهید، توصيف كرد که در فايلهاي صوتي فوق نيز آمده است. بنابراین تمام دشمنيها و اتهامات ناجوانمردانهاي که بر آیت الله سید حسین کاظمینی بروجردی وارد است را میتوان با پدر ایشان مشترك دانست و در این راستا به این جمله از ایشان اکتفا میکنیم که فرمود: "رژیم به خاطر پیروی من از پدرم، با بنده پدرکشتگی دارد!" ما نيز رمز آزارها ،تهديدها ،محدوديتها و انواع بازداشتها و شكنجهها طي ساليان متمادي را در جمله فوق، رديابي مينمائيم!
فایل صوتی شماره35 لطفاً کلیک نمائیدآن مادر مظلوم در این روز در منزل نبودند، همچنین به منزل فرزند ایشان آیت الله سید حسین کاظمینی بروجردی نیز حمله کردند که با مقاومت مردم مواجه شدند و نتوانستند ایشان را دستگیر کنند. طی روزهای بعد از این واقعه، تلفنهای تهديدآميز رسما آغاز شد.
افراد ناشناسي به منزل اعضای خانواده آقای بروجردی زنگ ميزدند و تهدید ميکردند که اگر آقای بروجردی خود را تسلیم نکند و دست از جوسازی بر علیه نظام برندارد، همسر و مادر و خواهر او را خواهیم کشت! البته در سالهاي قبل از آن نیز مخصوصا از سال 1379 تا 1381 نيز تهديد به قتل از سوي عوامل ناشناس وجود داشته است.
بازداشت خانم فاطمه نخی :
ایشان در روز 15 مهر ماه 1385، 7 اكتبر 2006، در منزل فرزند خود سید حسین کاظمینی بروجردی حاضر شده بود تا به همراه مردم مانع از دستگیری وي شود. این مادر زجر كشيده به همراه آقای بروجردی و صدها نفر دیگر در سحر روز بعد، بازداشت شد. ایشان به هنگام بازداشت مانند همه حاضرین مورد ضرب و شتم قرار گرفت و با بدنی خونین و کبود، راهی بندهاي 240 و 209 زندان اوین گشت. در روزهای اول بازداشت نیز ایشان را مورد آزار و اذيت قرار دادند تا اینکه حالشان وخيم گشت و ناچاراً ایشان را آزاد کردند تا فوت ایشان به گردن رژیم نیفتد. ايشان بعد از آزادی در بیمارستاني بستری شد و تحت مداوا قرار گرفت و مدتی نیز در منزل بستری شد ولی پیوسته ناله ميكرد و دردهای شدیدي را در بدن خود اعلام مينمود. در اين مدت كوتاه ايشان بارها در بیمارستانهای مختلف بستری شد تا اینکه در تاریخ 25 بهمن 1385، 14 فوريه 2007 در منزل خويش درگذشت.
علل اصلی فوت:
استشمام طولانی مدت گازهای اشک آور و احتمالا گازهای میکروبی در طی محاصره و تهاجم فوق الذکر که باعث ناراحتی ریوی ایشان شد و تا روز آخر عمر از تنگی نفس حاد، رنج برد.
عوارض ناشی از ضرب و شتم به هنگام دستگيري و همچنین در روزهاي بازداشت در بندهاي 240 و 209 اوین كه براي بانوئي با سن بالا ميتواند عامل مرگ ناگهاني باشد.
فشارهای روحی و روانی ناشی از مشاهده صحنههاي وحشيانه تهاجم.
نكته بسيار مهم آن است كه ايشان تا قبل از وقايع فوق، هيچ نوع بيماري خاصي نداشتند و بسيار فعال بودند، ولي بعد از آزادي از زندان، لحظه به لحظه توان خود را از دست دادند و هيچ تمايلي براي خوردن غذا و استراحت كردن در ايشان ديده نشد و دائماً در حال گریه بودند و هميشه ميگفتند:
"صحنه كتك زدن و كشاندن سيد حسين بر روي زمين هميشه جلوي چشمان من است".
يكي از پزشكان معالج ايشان گفت: "استرسهاي ناگهانی و شديد ناشي از ديدن صحنههاي درگیری و كابوسهاي دائمي آن مشاهدات، عامل اصلي از پاي افتادن ايشان بوده است."
پزشك ديگري ميگويد: "با توجه به اينكه ايشان قبل از حوادث فوق هيچ نوع بيماري خاصي نداشتند، احتمال دارد كه در روزهاي بازداشت در زندان، به او دارو و يا غذاي مشكوك خورانده باشند."